محل تبلیغات شما



می دونی چرا میشه با خاطره زندگی کرد ؟

خاطره مدام دنبال بهانه برای بهانه هاش نیست

خاطره سکوت کرده و فقط می گذره

خاطره ناب نابه

خاطره برات خط و نشون نمی کشه

خاطره حرفی نمی زنه که توقعاتو زیاد کنه فقط نگاهت می کنه

آره باید با خاطره زندگی کنم 

خاطره نمی گه که وقتی برای فکر کردنت ندارم

همین خوبه که گاه به یادت میندازه که زنده هستی 

 


در مرام ما بی حرمتی جایی ندارد

حرمت نشکستم 

بد نگفتم و بد نخواستم 

از عشق سخن گفتم و می گویم 

جاده عشق جاده پر رمز و رازیست 

پره از کوچه های بن بست 

راههای ناهموار 

اما تنها رفتن در این راه ممنوعه حماقت محض است

هر کجا دست اندازی بود تنها ماندم

تا جایی که مدعی عشق به این رسید که :

عاشقی از ابتدا اشتباه بود

و به بهار هم حق رفتن  داد

عادلانه قضاوت نشدم حتی از طرف پاییز 

پس باید فاصله باشد تا خاطره ها زیبا بماند

خدای خاطرات تلخ و شیرینم به خدا می سپارمت

 

 


گاهی بعضی آهنگها آدمو می بره به دل خاطراتش

آدمو می بره به تموم دار و ندارش 

گاهی هم بعضی بوی عطرها میشه یه دلتنگی برات

می بردت اما مست مستت می کنه

وقتی به خودت میای می بینی چند ساعته که نیستی

چند ساعته با یه بوی عطر و با یه آهنگ از دنیا فاصله گرفتی

غرق شدی غرق خاطراتت

یاد همه خاطرات تلخ و شیرین بخیر 


خوب است اگر بتوانیم با خودمان کنار بیاییم

با تنهایی ها

با شکست هایمان و با زندگی

شاید مجبور نباشیم حتی ذهنی را درگیر خودمان

یا احساساتمان کنیم

اگر مراقب افکارمان بودیم

اگر حد توقعاتم را بالا نمی بردی

اگر میانه راه رهایم نمی کردی

شاید باور کردنت دلپذیرت میشد

اما در حرف ماندیم

حرف 

حرف

حرف

 

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها